دل نوشته های پرنده مهاجر
 
 
چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:اشعار,شعر,مطالب زیبا,بهترین ها, :: 8:44 ::  نويسنده : nima mahmoodi

این لطیفه به عنوان بهترین لطیفه ی جهان از نظر کاربران انگلیسی معرفی شد.

 ===============

زنی ، بچه به بغل سوار اتوبوس شد.

 راننده اتوبوس گفت : بچه ی شما زشت ترین بچه ای است که در عمر دیده ام.

 به زن خیلی برمی خورد.

 زن به مسافری که در کنار او نشسته است می گوید : ” شنیدید ، راننده چه توهینی به من کرد؟ ”

 مسافر می گوید : ” این میمون رو بده به من ، برو پیش رئیس اتوبوسرانی ازش شکایت کن. “



چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:داستان,زیبا,مطالب,مطالب خواندنی,دلنوشته,, :: 8:43 ::  نويسنده : nima mahmoodi

روزی من با یک تاکسی به فرودگاه می رفتم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد!

 

راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. و منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.

 بنابراین پرسیدم: " چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!"  در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می گویم:

" قانون کامیون حمل زباله."

او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.

 به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید.

 آشغال های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها.

 

حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های آشغال روزشان را بگیرند و خراب کنند.

 زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف از خواب برخیزید، از این رو..... " افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید. "



نسیم دانه را از دوش مورچه انداخت...

مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت و به خدا گفت:

" گاهی یادم میرود که هستی ، کاش بیشتر نسیم می وزید...



به گزارش مشرق، در یک پارک محلی در بنگال، هنگامی که دو نفر نابینا، نتوانستند شیر آب را پیدا کنند، یک میمون مادر، شیر آب را برای آنها باز کرد و تا هنگامی که آنها آب نوشیده و صورت خود را شستند، میمون همانجا ایستاد و سپس شیر آب را بست و از آنجا دور شد.

 

جملات زیبا گیله مرد



چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:داستان,زیبا,مطالب,مطالب خواندنی,دلنوشته,, :: 8:27 ::  نويسنده : nima mahmoodi

دانشجویی به استادش گفت:
 استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

  استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

 دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

 استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!



آدمهای ساده را دوست دارم، همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند، همان ها که برای همه لبخند دارند، همان ها که همیشه هستند برای همه هستند، آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است! بسکه هر کسی از راه میرسد یا ازشان سوءاستفاده میکند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان میدهد، آدمهای ساده را دوست دارم، آنان که بوی ناب " آدمی " میدهند



چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:داستان,زیبا,مطالب,مطالب خواندنی,دلنوشته,, :: 8:12 ::  نويسنده : nima mahmoodi

پرده، اندکی‌ کنار رفت‌ و هزار راز روی‌ زمین‌ ریخت.

رازی‌ به‌ اسم‌ درخت، رازی‌ به‌ اسم‌ پرنده، رازی‌ به‌ اسم‌ انسان.رازی‌ به‌ اسم‌ هر چه‌ که‌ می‌دانی.

و باز پرده‌ فرا آمد و فرو افتاد.و آدمی‌ این‌ سوی‌ پرده‌ ماند با بهتی‌ عظیم‌ به‌ نام‌ زندگی، که‌ هر سنگ‌ریزه‌اش‌ به‌ رازی‌ آغشته‌ بود و از هر لحظه‌ای‌ رازی‌ می‌چکید.

 

در این‌ سوی‌ رازناک‌ پرده، آدمیان‌ سه‌ دسته‌ شدند.

 

گروهی‌ گفتند: هرگز رازی‌ نبوده، هرگز رازی‌ نیست‌ و رازها را نادیده‌ انگاشتند و پشت‌ به‌ راز و زندگی‌ زیستند.

خدا نام‌ آنها را گمشدگان‌ گذاشت.

و گروهی‌ دیگر گفتند: رازی‌ هست، اما عقل‌ و توان‌ نیز هست. ما رازها را می‌گشاییم؛ و مغرورانه‌ رفتند تا گره‌ راز و زندگی‌ را بگشایند.

خدا گفت: توفیق‌ با شما باد، به‌ پاس‌ تلاشتان‌ پاداش‌ خواهید گرفت. اما بترسید که‌ درگشودن‌ همان‌ راز نخستین‌ وابمانید.

و گروه‌ سوم‌ اما، سرمایه‌ای‌ جز حیرت‌ نداشتند و گفتند: در پس‌ هر راز، رازی‌ است‌ و در دل‌ هر راز، رازی.

جهان‌ راز است‌ و تو رازی‌ و ما راز. تو بگو که‌ چه‌ باید کرد و چگونه‌ باید رفت.

خدا گفت: نام‌ شما را مؤ‌من‌ می‌گذارم، خود، شما را راه‌ خواهم‌ برد. دستتان‌ را به‌ من‌ بدهید.

آنها دستشان‌ را به‌ خدا دادند و خدا آنان‌ را از لابه‌لای‌ رازها عبور داد و در هر عبور رازی‌ گشوده‌ شد.

و روزی‌ فرشته‌ای‌ در دفتر خود نوشت: زندگی‌ به‌ پایان‌ رسید.

و نام‌ گروه‌ نخست‌ از دفتر آدمیان‌ خط‌ خورد، گروه‌ دوم‌ در گشودن‌ راز اولین‌ واماند.

و تنها آنان‌ که‌ دست‌ در دست‌ خدا دادند از هستی‌ رازناک‌ به‌ سلامت‌ گذشتند.



شنبه 20 اسفند 1390برچسب:اشعار,شعر,مطالب زیبا,بهترین ها, :: 15:49 ::  نويسنده : nima mahmoodi

در باغ دلم جوانه ای باید و نیست / شوق غزل ، ترانه ای باید و نیست

دوستی برگ گلی نیست که بر باد رود / تشنه را آب محال است که از یاد رود . . .

خواهم که تو را ببینم اما چه کنم / دیدار تو را بهانه ای باید و نیست . . .



پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:اشعار,شعر,مطالب زیبا, :: 10:1 ::  نويسنده : nima mahmoodi

کاش در دهکده عشق فراوانی بود
                       توی بازار صداقت کمی ارزانی بود

کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم

                        مختصر بود ولی ساده پنهانی بود




پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:اشعار,شعر,مطالب زیبا, :: 11:33 ::  نويسنده : nima mahmoodi

با بدان منشین که صحبت بد گرچه پاکی تو را پلید کند

افتاب با این بزرگی را لکه ابری ناپدید کند



درباره وبلاگ


این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز حالا با بالی شکسته میخونه چه غمگین آواز توی یک هجرت جمعی دست بیرحمه صیاد اونو از جفتش جدا کرد با تنهایی آشنا کرد نجوای دو جفت عاشق روی شاخه های تنها شعری عاشقانه بود صدای قشنگ بالش تو فضای بی کرانه بهترین ترانه بود حالا تنها حالا خسته با دلی از غم شکسته بی صدا تر از همیشه با خودش تنها نشسته با صدای غم گرفتش شعر تنهایی میخونه سوز غمگین صداشو اونی که تنهاست میدونه ************* از اینکه به کلبه درویشی من اومدین بسیار خوشحالم. من نیما متولد 1366هستم
نامه يكي از جوانان عسلويه به رئيس جمهور
بهار نو ستارهای فراموش نشدنی احساس شیر باش. دکلمه بهترین راه ها برای فرار از بد بوی بدن پشیمان باش برگرد یارانه پیامک های فلسفی اس ام اس های فلسفی توووووو دیابت چیست و چگونه باید با آن مقابله است ؟ چگونه با آلزایمر مقابله کنیم ؟ چگونه از افزایش کلسترول خون جلوگیری کنیم ؟ در هنگامی که فردی مواد سمی می خورد چگونه از جذب مواد مسموم کننده جلوگیری کنیم ؟ صول مذاکره و چگونه خوب حرف بزنیم ؟
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های پرنده مهاجر و آدرس nima1366.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان